مرمت آثار تاریخی؛ نیاز امروز، پشتوانه فردا

توسط

میراث فرهنگی هر کشور نشان دهنده تاریخ و تمدن یک ملت و از عوامل غرور و افتخار ملی است، باید این آثار تاریخی و باستانی با مرمت های کارشناسی و علمی به شکل بهتری به نسل های بعد منتقل شوند.

مرمت و نگهداری درست و علمی از آثار و ابنیه های تاریخی یک ملت که نمایانگر و نمایشگاه حقیقی تاریخ، فرهنگ و هویت ملل مختلف است، جزو شاخص های مهم توسعه یافتگی کشورها به شمار می رود که این اصل از سده ها قبل در کشورهای اروپایی آغاز شد و اکنون در بسیاری از کشورها با جدیت و حساسیت ویژه ای دنبال می شود؛ در این میان اهمیت دادن به این موضوع مهم و محوری در جمهوری اسلامی ایران طی سال های اخیر روند مثبت و سریعی به خود گرفته است.

آثار تاریخی و به جای مانده از مردمان گذشته در حقیقت جزو نهادها و عناصر فرهنگی کشورها است که بی توجهی به آن، رخوت، از هم گسیتخگی و در نهایت نابودی فرهنگی و تاریخی جوامع بشری را به دنبال دارد؛ بر همین مبنا حفظ و حراست از آثار تاریخی ملموس و غیرملموس در اولویت سیاستگذاری های فرهنگی و حتی اقتصادی کشورها قرار دارد، زیرا انتفاع از برکات اجتماعی و سودآوری مالی آن بر کسی پوشیده نیست.

جای جای ایران، اعم از شهرهای بزرگ و کوچک، بخش ها و روستاهای مختلف، دارای چنان آثار و میراثی از گذشتگان است که اگر نسبت به شناسایی، معرفی، مرمت و احیای آن ها در زمان کنونی اقدام نشود، شاید فرصتی برای فرداهای تاریخی و فرهنگی ایران باقی نماند.

ما هویتی را از گذشته به ارث برده ایم که ملموس ترین آن آثار معماری و ساختمانی گذشتگان است که گاهی اوقات تغییراتی در شهرها انجام می دهیم و تاریخ را تحریف می کنیم و اگر بدون پشتوانه علمی در بافت تاریخی دست ببریم، تحریف تاریخ و فرهنگ را شاهد خواهیم بود.

میراث فرهنگی و تاریخی ایران مایه مباهات و فخر هر ایرانی است و چیزی که ما از گذشته ها به ارث می بریم، متاسفانه در زمان خودش ارزش و اهمیت برای آن بناها و میراث قایل نمی شویم.

اینکه برخی از شغل های تخصصی با رویکردهای سیاسی تغییر می یابند، بسیاری از آثار تمدنی و فرهنگی را تحت تاثیر قرار می دهد؛ از جمله اینکه توسعه نامتوازن شهرها به دلیل مدیریت های نادرست وجهه تاریخی آن ها را نابود کرده که علت اصلی آن جراحی بافت های قدیمی به بهانه توسعه شهرها بوده است.

مدیریت غلط شهری و دخالت هایی تحت عنوان طرح جامع تفصیلی منجر به نابودی بناهای تاریخی شده است. اگر فقط احیای کالبدی شهرها را در نظر داشته باشیم و احیای حیات بناها را در نظر نگیریم، هیچ اتفاقی برای توسعه یافتگی نخواهد افتاد و بافت های ما حفظ نخواهند شد، از این رو اگر امروز از تبریز عناصر تاریخی بگیریم چیزی برای ارائه به نسل های فردا نداریم.

لازم است در شهرها و روستاهایی که معرف تاریخ و فرهنگی یک منطقه زیستی است، هدف های کلان گردشگری، سیاسی، اقتصادی، هویتی و فرهنگی به درستی و با ظرافت کامل حفظ شود تا بتوان برای امروز خود تاریخ و مدنیت را حفظ کرد و برای نسل های اینده سرمایه گذاری هویتی انجام داد.

توقف چرخه معیوب مدیریت شهری از ضرورت های احیا و مرمت آثار تاریخی و باستانی است. حفاظت صرف و توسعه بدون حد و مرز نمی تواند بافت تاریخی را حفظ کند و توسعه باید با مدیریت همگرا توام باشد.

تمامی تمدن های زنده از ریشه های تاریخی سیراب شده و آینده را می سازند و این سرزمین آکنده از تاریخ و تمدن دیرینه است که رشک دیگران را برمی انگیزد، بناهای تاریخی ارزش زیادی برای جامعه جهانی دارد و همه در حفظ و نگهداری آن ها تاکید دارند، اما با نهایت تاسف باید اذعان کرد طی دهه های گذشته آن چنان که شایسته بود از آثار تاریخی و تمدنی کشور و البته آذربایجان حفاظت نشده است.

با نگاهی گذرا متوجه می شویم که شهرهای تاریخی دچار فرسودگی کالبدی، افت شاخص های زیست محیطی و جایگزینی جمعیت مهاجر مواجه شده اند و این چالش ها محصول روندی طولانی بوده که مدیریت شهری با آن دست به گریبان است.

در حال حاضر یکی از مهم ترین دغدغه های دولت ها در کشورهای مختلف، تسریع در انجام پروژه های مرمتی آثار باستانی و تاریخی است که با توجه به رشد روزافزون کشورهای در حال توسعه و تلاش این کشورها برای جا نماندن از قافله پیشرفت، ناگزیر در انجام این پروژه ها می باشند.

با توجه به اعلامیه حقوق بشر و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، حفظ میراث فرهنگی از اولویت های دولت به شمار می رود و چون میراث فرهنگی هر کشور نشان دهنده تاریخ و تمدن یک ملت و از عوامل غرور و افتخار ملی است، باید این آثار تاریخی و باستانی با مرمت های کارشناسی و علمی به شکل بهتری به نسل های بعد منتقل شوند.

ارسال یک نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ممکن است دوست داشته باشید